جشن فارغ التحصيلي بابايي
وقتي حدودا 2 ماه و 10 روزت بود توي جشن فارغ التحصيلي بابا شركت كردي. من بعضي از اتفاقات رو فراموش كردم در زمان خودش بنويسم. جشن خوبي بود كه البته بابابزرگ و مادرجون هم اونجا بودند. تو هم يك دسته گل بزرگ خريدي و به بابايي هديه دادي. جالبه كه هر رشته تحصيلي نوار روي لباسش يك رنگ خاص بود. مثلا نوار لباس بابايي كه رشته الكترونيك بود هلويي بود. توي اين همه آدم هم فقط تو بودي كه با اين سن و سال شركت كرده بودي. بچه هاي بقيه خيلي بزرگتر بودند. هر كسي هم رد مي شد يك جمله محبت آميز بهت مي گفت.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی