لوبیـــــــای سحــــــــرآمیـــــــــز

سفر به نياگارا

1391/6/26 12:18
نویسنده : مامانی
667 بازدید
اشتراک گذاری

 اواخر ماه آگوست با همون گروه قبلي باضافه عمو مهرداد و خاله فريبا و پرستو تصميم گرفتيم بريم  آبشار نياگارا. توي مسير كنار درياچه اي كه كنار شهر كينگستون هست توقف كرديم و صبحونه خورديم كه خيلي منظره زيبايي داشت.

بابابزرگ و امير در پارك كينگستونكينگستون

رايحه و محمد در كنار درياچه

درياچه

 بنظر من آبشار نياگارا بسيار زيباست.  از سه آبشار آمريكايي، كانادايي و نعل اسبي تشكيل شده. يك قايق دو طبقه بنام maid of the mist  اونجا هست كه خيلي معروفه و توريست ها رو به قسمت هاي مختلف آبشار مي بره. قبل از سوار شدن يك پانچوي آبي رنگ به هر نفر ميدن كه زير آبشار خيس نشه. من و بابايي قبل از تولدت يك بار ديگه به نياگارا رفته بوديم و سوار قايق شده بوديم و اين بار از ترس اينكه تو اذيت نشي سوار نشديم و فقط بابابزرگ و مادرجون بهمراه عمو حبيب و خاله زهره و بچه هاشون سوار شدن و ما هم از فرصت استفاده كرديم و كلي عكس گرفتيم. شبها هم نورپردازي انجام ميدن كه يك حالت رويايي به آبشار ميده.

عكس اولي كارت پستال بوده كه از همون جا گرفتمكشتي

پانچو

نياگارا

چهارمي و پنجمي هم كارت پستالهنيارگارا

 نيارگار

اين هم شما در كنار آبشار

امير

 

امير با اين خانومي كه از چوب پا استفاده كرده بود و همه رو مي خندوند

امير

امير

نيارگارا

شهر

نيارگارا

ساعت گل

ساعت گل

 شهر نياگارا  (Niagara town)  خيلي در شب ديدني بود. ماكت هايي از صحنه هاي مختلف بعضي فيلم ها، خانه ارواح و بسياري ديدني هاي ديگه كه هر كسي رو سرگرم مي كنه.

 شهر نيارگارا

 

 

شهر

شهر

يك شهر هم نزديك آبشار هست بنام Niagara on the lake كه بسيار تميز و زيبا هست و منازلي كه در اون اطراف هستند حياط ها و باغچه هاي بسيار زيبايي دارند.

درياچه

محلي كه ما در اونجا چادر زده بوديم پارك jelly stone  بود كه  مجسمه هايي از يوگي همون خرسي كه توي كارتون يوگي و دوستان هست در اونجا به چشم مي خورد.

امير و يوگي

 يوگي

 

يوگي

يوگي و امير

بعد از خوردن ناهار توي يك رستوران ايراني هم به سمت CN tower  براه افتاديم كه تو همش خواب بودي.

خواب

اين هم كارت پستاله

برج

در اين سفر به باغ گياهشناسي تورنتو و همين طور معبد بودايي ها هم رفتيم.

گل

معبد

به اطلاع جنابعالي هم برسونم كه در اين سفر در سن 5 ماهگي بسيار آقا بودي و از نق و نوق خبري نبود و فقط براي ديگران غش و ريسه مي رفتي و همه ذوقت رو مي كردن اما به من كه مي رسيدي فقط شير مي خواستي (پسر شكمو!).

امير و عمو حبيب

امير

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان پارساکوچولو
26 شهریور 91 8:47
وااااااااااای عزیزم خوش به حالت که تو سن 5 ماهگی اینهمه جاهای دیدنی و زیبا رودی انشالله بازم بری سفر انشالله مکه بری گلم


از لطف شما ممنونم خاله جون
عروسک خانوم
27 شهریور 91 16:46
به به
از الان انقدر خوش سفره بزرگ بشه چی میشهههههههههههههههههههههه

همیشه به سفر و گردش و شادی


از لطف شماسپاسگزارم، از ارائه نظراتتان بي نهايت خوشحال مي شوم